ایراد رد دادرس چیست؟ شرایط تحقق آن کدام است؟

ایراد رد دادرس
مهسا باقری | وکیل پایه یک دادگستری
آخرین به‌روزرسانی: 29 مهر 1404 0 100
ایراد رد دادرس
فهرست مطالب

    مفهوم حقوقی ایراد رد دادرس

    واژه ایراد از منظر لغوی به معنای بهانه‌جویی، خرده گرفتن و ... می‌باشد. در اصطلاح علم حقوق، ایرادات دعوی که مقنن در ماده 84 قانون آیین دادرسی مدنی بدان پرداخته است، به مواردی گفته می‌شود که اغلب از سوی خوانده دعوا مطرح و باعث می‌گردد که مرجع رسیدگی تغییر نموده و یا آنکه مانع دائمی یا موقت در جریان رسیدگی ماهوی به پرونده ایجاد شود. چنان‌چه دادگاه ایراد مطرح شده را بپذیرد، بسته به نوع ایراد مطرح شده، یا در رسیدگی ماهوی به دعوا، موقتاً مانعی ایجاد می‌گردد مانند ایراد عدم اهلیت خواهان و یا آنکه مانعی دائم در رسیدگی ایجاد می‌شود مانند ایراد اعتبار امر قضاوت شده. گاهی اوقات نیز ممکن است که نتیجه پذیرش ایراد، منجر به تغییر مرجع رسیدگی شود نظیر ایراد عدم صلاحیت ذاتی، ایراد رد دادرس و ... . ذکر این نکته حائز اهمیت است که قانونگذار جهت طرح ایرادات، مهلتی را تعیین نموده است که این مهلت تا پایان جلسه اول دادرسی می‌باشد مگر آنکه سبب ایراد بعداً حادث گردد (به دلالت ماده 87 قانون آیین دادرسی مدنی). فلذا چنان‌چه هر یک از اصحاب دعوا بخواهند به ایرادات استناد نمایند، می‌بایست تا پایان اولین جلسه دادرسی این موضوع را به اطلاع دادگاه برسانند. ایراد رد دادرس در زمره‌ای از ایرادات است که موضوع ماده 91 قانون آیین دادرسی مدنی می‌باشد و در صورت وجود قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از هر طبقه بین دادرس با یکی از اصحاب دعوا و ... دادرس مکلف است که از رسیدگی امتناع نماید. شایان ذکر است که این ایراد می‌تواند از سوی هر یک از اصحاب دعوا نیز مطرح شود. در مقاله حاضر که توسط گروه وکلای عدالت سرا تحریر یافته است سعی می‌گردد به تفصیل در خصوص ایراد رد دادرس و نحوه طرح آن پرداخته شود.

    مطلب مرتبط: طرح ایرادات و موانع رسیدگی به دعوا از سوی خوانده

    شرایط تحقق ایراد رد دادرس

    همانگونه که در ابتدای مقاله عرض گردید، ایراد رد دادرس در زمره ایراداتی است که از سوی هر یک از طرفین دعوا می‌تواند مطرح شود. ناگفته نماند دادرس رسیدگی‌کننده به دعوا نیز مکلف است در صورت وجود هر یک از بندهای ماده 91 قانون آیین دادرسی مدنی، از رسیدگی امتناع نماید. چراکه وجود هر یک از موارد مصرّح در ماده 91 قانون آیین دادرسی مدنی ممکن است موجب خروج قاضی از بی‌طرفی شود، ایراد رد دادرس امری بوده و طرفین مکلف به تبعیت می‌باشند. مستند به ماده 91 قانون آیین دادرسی مدنی، موارد تحقق ایراد رد دادرس عبارت‌اند از:

    1) وجود ‎قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از هر طبقه بین دادرس با یکی از طرفین دعوا.

    2) دادرس قیم یا مخدوم یکی از طرفین دعوا باشد و یا یکی از طرفین، مباشر یا متکفل امور دادرس یا همسر او باشند.

    3) دادرس یا همسر یا فرزند او، وارث یکی از طرفین دعوا باشد.

    4) دادرس سابقاً در موضوع دعوای اقامه شده به عنوان دادرس یا داور یا کارشناس یا گواه اظهارنظر نموده باشد.

    5) میان دادرس و یکی از طرفین و یا همسر یا فرزند او دعوای حقوقی یا جزایی مطرح باشد و یا در سابق مطرح بوده و از تاریخ صدور حکم قطعی دو سال نگذشته باشد.

    ‎6) دادرس یا همسر یا فرزند او دارای نفع شخصی در موضوع مطروحه باشند.

    در صورت وجود هر یک از موارد فوق‌الاشاره، در زمان رسیدگی به دعوا (نه زمان تقدیم دادخواست)، ایراد رد دادرس محقق گردیده و هر یک از طرفین دعوا این امکان را دارند تا این ایراد را مطرح نمایند. مضاف بر آنکه حتی بدون ایراد اصحاب دعوا نیز در صورت وجود و تحقق هر یک از بندهای ماده 91 قانون صدرالذکر، قاضی مکلف است که از رسیدگی به پرونده، خودداری نماید. با پذیرش ایراد رد دادرس، قرار امتناع از رسیدگی صادر گردیده و پرونده به مرجع دیگر جهت رسیدگی ارجاع داده می‌شود فلذا قرار امتناع از رسیدگی نوعی قرار شبه قاطع است که موجب تغییر در مرجع رسیدگی می‌شود چراکه پرونده در شعبه‌ای بسته و در شعبه‌ای دیگر به آن رسیدگی می‌شود. همچنین مهلت طرح ایراد رد دادرس، تا پایان اولین جلسه دادرسی می‌باشد.

    ذکر این نکته حائز اهمیت است که قرار امتناع از رسیدگی که به جهت پذیرش ایراد رد دادرس صادر می‌گردد، قابل اعتراض و شکایت نیست و به طرفین دعوا نیز ابلاغ نمی‌گردد. نکته مهم و قابل توجهی که بعضاً در رویه قضایی مشاهده می‌گردد آن است که دعوایی از سوی خواهان دعوا در محکمه مطرح شده و در مرحله نخستین، حکم به نفع خواهان مبنی بر محکومیت خوانده صادر می‌شود. با اعتراض و تجدیدنظر خواهی خوانده (محکوم‌علیه حکم صادره از دادگاه نخستین)، در دادگاه تجدیدنظر چنین استدلال می‌گردد که مقررات شکلی در طرح دعوای نخستین رعایت نگردیده فلذا حکم نقض و قرار عدم استماع دعوا صادر می‌شود حال چنان‌چه خواهان دعوا، مجدداً طرح دعوا نموده و بر حسب اتفاق، پرونده مجدداً به همان دادرسی ارجاع شود که در مرحله بدوی پیشین، اظهارنظر نموده است، این مورد از موارد تحقق ایراد رد دادرس می‌باشد چراکه قاضی دعوا سابقاً در ارتباط با آن موضوع، اظهارنظر ماهوی نموده است و دیگر نمی‌تواند در خصوص آن دعوا نفیاً یا اثباتاً اعلام‌نظر ماهیتی نماید.

    مساله مهم دیگری که در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش ایراد رد دادرس، به کرات مطرح می‌شود، معطوف به زمانی است که شکایت کیفری از قاضی رسیدگی‌کننده به دعوا توسط یکی از اصحاب دعوا مطرح می‌شود. مستند به رای وحدت رویه شماره 828 مورخه 11-11-1401 صادره از هیات عمومی دیوان عالی کشور، صرف شکایت کیفری از قاضی رسیدگی‌کننده به معنای «مطرح بودن دعوای کیفری» بین او و شاکی نیست تا به استناد بند «ث» ماده 421 قانون آیین دادرسی کیفری، موجب رد دادرس شود. فلذا پس از طرح شکایت از یک قاضی و ارجاع پرونده به دادگاه عالی انتظامی قضات، حتماً می‌بایست دادستان انتظامی قضات تخلف قاضی را احراز نموده و واقعاً قانع به انجام تخلف او شده و نیز آن شکایت منجر به تعلیق قاضی شود تا موجبات رد دادرس فراهم آید.

    مطلب مرتبط: ایراد شکلی به دعوا چیست؟

    طرح ایراد رد دادرس میان دادرس و وکیل هر یک از اصحاب دعوا

    مقنن در ماده 91 قانون آیین دادرسی مدنی، در ارتباط با وجود جهات رد دادرس میان وی با هر از طرفین دعوا صحبت نموده است و در خصوص وجود قرابت وکیل با دادرس اظهارنظری ننموده است. اما وفق مقررات مندرج در ماده 12 لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب 1333، در صورتی که وکیل دادگستری یا زوجه او با دادرس یا دادستان یا دادیار یا بازپرس قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از طبقه دوم داشته باشند مستقیماً یا با واسطه از قبول وکالت در آن دادگاه یا نزد آن دادستان یا دادیار یا بازپرس ممنوع است. فلذا چنان‌چه پرونده‌ای از قبل در شعبه‌ای مطرح شده باشد و یا دعوایی توسط وکیل مطرح شود و به شعبه‌ای ارجاع داده شود که وکیل با دادرس آن دادگاه دارای قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از طبقه دوم باشد، وکیل نمی‌تواند در آن دادگاه وکالت نماید.

    گاهی اوقات ممکن است که پرونده‌ای که در مرحله بدوی با دخالت وکیل، رسیدگی شده و منتج به صدور رای شده است با اعتراض فردی که رای به ضرر او صادر شده، پرونده به دادگاه تجدیدنظر ارجاع داده می‌شود حال در این فرض، پرونده به شعبه‌ای از دادگاه تجدیدنظر ارسال می‌شود که وکیل با یکی از دادرسان آن شعبه دارای قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از طبقه دوم است در این‌صورت شبهه عدم رعایت بی‌طرفی وکیل با عدم دخالت او برطرف نمی‌شود فلذا چنان‌چه وکیلی در مرحله بدوی، وکالت در دعوا را بر عهده داشته باشد و در مرحله تجدیدنظر، پرونده او به شعبه‌ای رود که میان وکیل با رییس یا هر یک از مستشاران، قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از طبقه دوم وجود داشته باشد، هر چند که وکیل، ممنوعیت در وکالت را رعایت نموده و استعفا دهد، بنظر می‌رسد که شایسته است این موضوع با صدور قرار رد دادرس با لحاظ ملاک رد دادرس به جهت قرابت با اصحاب دعوا مرتفع گردد و بجای آنکه وکیل مستند به بند ۱ ماده ۹۱ و ماده ۹۲ قانون آیین دادرسی مدنی، از وکالت، ممنوع شود، دادرس دادگاه قرار امتناع از رسیدگی صادر نماید.


    امیدواریم مطالب برای شما مفید بوده باشد. لطفا مطالب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و با امتیاز دادن به مطالب، ما را در جهت بهبود و تولید هر چه بیشتر مطالب یاری فرمایید. همچنین می توانید نظرات یا سوالات خود را در بخش دیدگاه ها مطرح نمایید در اسرع وقت به سوالات شما پاسخ داده خواهد شد.

    مقالات مرتبط

    مقالات دعاوی حقوقی
    2 هفته قبل 7703
    حقوق اصحاب دعوا در دادرسی مطابق با قوانین و مقررات موجود بالاخص مندرجات تنظیمی در قانون آیین دادرسی مدنی، هر یک از اشخاصی که در دادرسی حضور دارند، دارای حقوق و تکالیفی می‌باشند. یکی از این حقوق طرح ایرادات وارده به دعوی می‌باشد. گاهی اوقات ممکن است که در روند رسیدگی به دعوا ایراداتی وجود داشته باشد که دادگاه با استناد به آنها بدون آنکه وارد رسیدگی ماهوی شود دعوی را رد نماید در چنین فرضی دادگاه دیگر به ادعاهای طرفین رسیدگی نمی‌نماید بلکه بدان جهت که دعوی از نظر شکلی دارای ایراد است از...
    مقالات دعاوی حقوقی
    9 ماه قبل 12981
    ایراد عدم صلاحیت محلی دادگاه زمانی که افراد جهت احقاق حقوق خود، تصمیم به طرح دعوا می‌گیرند، می‌بایست مقررات قانونی مربوط به نحوه طرح دعوا را رعایت نمایند. یکی از این مقررات، رعایت مقررات مربوط به صلاحیت مرجع رسیدگی‌کننده به دعوا است. صلاحیت دادگاه بمعنای حق و تکلیفی است که دادگاه در رسیدگی به دعوا بموجب قانون دارا می‌باشد. مطابق با قوانین ‌و مقررات جاری کشور، دادگاه در صورتی می‌تواند به دعوایی رسیدگی نماید که بموجب قانون، رسیدگی به آن دعوا، در صلاحیت آن دادگاه قرار داده شده باشد. صلاحیت به معنای حیطه و شایستگی...
    مقالات دعاوی کیفری
    7 روز قبل 3932
    مفهوم رد دادرس در دعاوی کیفری قانونگذار در راستای اعمال مقررات مربوط به اصل بی‌طرفی مقام قضایی و در جهت برگزاری یک دادرسی منصفانه، اقدام به پیش‌بینی مواردی نموده است که مقام قضایی، مکلف خواهد بود از رسیدگی به دعوای مطروحه خودداری نماید (ایراد رد دادرس). این ایراد در زمره ایراداتی است که هم می‌تواند از سوی طرفین دعوا (شاکی، مدعی خصوصی و متهم) مطرح گردد و هم دادرس می‌تواند در صورت وجود هر یک از جهات مندرج در ماده 421 قانون آیین دادرسی کیفری، از رسیدگی امتناع نموده و پرونده را به دادرس علی‌البدل...
    مقالات دعاوی حقوقی
    7 ماه قبل 14453
    ایرادات و موانع رسیدگی به دعوا به چه معناست؟ دادخواهی حق همه اشخاص بوده و هر شخصی که حق او تضییع یا انکار شده است، می‌تواند جهت احقاق حق خود به مراجع قضایی مراجعه کند. هدف اصلی از طرح دعوا، رسیدگی و احقاق حق و تحصیل حکم مطلوب است و بنابر تصریح قانون، دادگاه‌ها مکلفند که حکم مقتضی برای هر دعوا را در قانون بیابند. قانونگذار در قانون آیین دادرسی مدنی به عنوان قانونی شکلی، نحوه طرح دعوای حقوقی در محاکم دادگستری را تبیین نموده است. در این میان چنانچه خوانده دعوی، در دادخواست خواهان...
    مقالات دعاوی حقوقی
    1 سال قبل 43055
    ایراد شکلی به دعوا ایراد به دعوا بسیار متفاوت تر از ایراد به دادخواست می باشد. ایراد به دادخواست مربوط به شکل گیری جریان رسیدگی است و اینکه از ابتدای امر، دادگاه نمی بایست جلسه رسیدگی را تشکیل می داده است چراکه این ایراد، منجر به ارجاع پرونده به دفتر شعبه شده و در صورت عدم رعایت دستورات اداری دفتر، قرار رد دادخواست صادر می گردد اما ایراد به دعوا بمعنای سرپیچی از الزامات قانونی مربوط به دعوا می باشد. طرح ایراد به دعوا هیچ ارتباطی به ایراد به اساس دادخواست ندارد بلکه دادخواست به...
    مقالات دعاوی حقوقی
    3 روز قبل 75
    مفهوم حقوقی ایراد عدم اهلیت خواهان واژه اهلیت از منظر لغوی به معنای شایستگی و لیاقت می‌باشد. در اصطلاح حقوقی، اهلیت، آن شایستگی و یا توانایی است که به موجب آن فرد می‌تواند دارای حقوق و تکالیف شود و آنها را اجرا نماید. اهلیت اعم است از اهلیت تمتع (شایستگی دارا شدن حق و تکلیف) و اهلیت استیفا (توانایی اجرای حق و انجام تکالیف قانونی). مطابق با مقررات مندرج در قانون مدنی، فردی دارای اهلیت شناخته می‌شود که عاقل، بالغ و رشید باشد. گاهی ا‌وقات ممکن است که خواهان دعوا، دادخواستی را مطرح نموده باشد اما...

    افزودن دیدگاه

    امتیاز شما :

    دیدگاه کاربران

    دیدگاهی ثبت نشده است.